هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از فروغی بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق و عشق الهی است. شاعر از مستی عشق، توبه‌شکنی، وصف معشوق، و دوری از وطن سخن می‌گوید و از مفاهیمی مانند شمع و پروانه برای بیان عشق خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین برخی از اشارات به مستی و توبه‌شکنی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۲

نشه‌ای داده به من دست از این مطلع شاه
که ننوشیده قدح بی خبر از خویشتنم

دگر دهد باده کنون ساقی سیمین بدنم
توبهٔ پیش به یک جرعهٔ می برشکنم»

تا به پیرانه‌سرت جام دمادم بخشند
ای جوان باده به من بخش که پیر کهنم

مستی عشق تو را چند نهان باید داشت
بشنود گو همه کس بوی شراب از دهنم

حال پروانهٔ دل سوخته من می‌دانم
کز ازل شمع رخت سوخت به هر انجمنم

آن که بر کشتن من تیغ کشیده‌ست تویی
وان که از تیغ تو گردن نکشیده‌ست منم

آن چنان بر سر کویت به غریبی شادم
که به خاطر نگذشته است خیال وطنم

روز هجرت ز گران جانی خود حیرانم
که نرفته‌ست چرا جان گرامی ز تنم

رهبری کرد به کوی تو و برد از راهم
عشق هم راه بر من شد و هم راهزنم

تا لبت گفته به من سر سخن‌دانی را
کرده سلطان سخن سنج قبول سخنم

مالک نظم گهربار ملک ناصردین
که ز فیض لب او صاحب در عدنم

خسرو عهد فروغی نظری کرده به من
که ز شیرین سخنی شور به عالم فکنم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.