هوش مصنوعی: متن بالا یک شعر عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد و رنج عشق و هجران می‌گوید و به دنبال تسلی و راهنمایی از یک فرد فرزانه است. او از وضعیت ناتوانی و بیچارگی خود می‌گوید و از فرزانه می‌خواهد که با لطف و کرم خود، او را نجات دهد. شاعر به امید وصال معشوق و رسیدن به آرامش، از فرزانه کمک می‌خواهد و در پایان اشاره می‌کند که اگر فرزانه خود نیز روزی در غم گرفتار شود، می‌تواند درد درویشان را بهتر درک کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات ادبی کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

بخش ۱۵ - پیغام فرستادن بمعشوق

دگر بار از سر سوزی که دانی
در آن بیچارگی و ناتوانی

به خلوت پیش آن فرزانه رفتم
دگر ره با سر افسانه رفتم

فتادم باز در پایش به خواری
بدو گفتم ز روی بیقراری

چه باشد کز سر مسکین نوازی
به لطفی کار مسکینی بسازی

کرم کن، دست گیر، افتاده‌ای را
به رحمت بنده کن آزاده‌ای را

دل بیچاره‌ای از غم جدا کن
درون دردمندی را دوا کن

از این در گر مرا کاری برآید
به لطف چون تو غمخواری برآید

بکن پروازی ای باز شکاری
بنه گامی مگر در دامش آری

بگو میگوید آن سرگشتهٔ تو
اسیر عشق و هجران گشتهٔ تو

چه کم گردد ز ملک پادشائی
اگر گنجی بدست آرد گدائی

دل مجنون ز لیلی کام گیرد
سکندر زاب حیوان جام گیرد

به شیرین در رسد بیچاره فرهاد
پریرو روی بنماید بگلشاد

به یوسف برگشاید چشم یعقوب
به رامین برنماید ویس محبوب

ز عذرا جان وامق تازه گردد
چه غم شادیش بی‌اندازه گردد

نشیند شاد با گلچهر اورنگ
بدستی گل بدستی جام گلرنگ

چنین هم این عبید بینوا را
ز دل بیگانهٔ عشق آشنا را

فتد با چون تو یاری آشنائی
بیابد از وصالت روشنائی

ترا دولت به کام و بخت فیروز
نیاورده شبی در هجر تا روز

چه دانی قصهٔ بیماری ما
جگر خواری و شب بیداری ما

ترا نیز ار غمی دامن بگیرد
دلت را عشق پیرامن بگیرد

از آن پس حال درویشان بدانی
مصیبت نامهٔ ایشان بخوانی

به امیدی تو هم امیدواری
چه باشد گر امید ما بر آری
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۴ - رسیدن جواب عاشق بمعشوق
گوهر بعدی:بخش ۱۶ - رفتن قاصد پیش معشوق
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.