هوش مصنوعی: شاعر در این متن بیان می‌کند که بارها گفته و تکرار می‌کند که او تنها بازتاب‌دهنده‌ی حقیقت است و آنچه را که استاد ازل گفته، بازگو می‌کند. او تأکید می‌کند که هرچه هست، از دستی که او را هدایت می‌کند، سرچشمه می‌گیرد. شاعر از دوستانش می‌خواهد که به عیوب او توجه نکنند، زیرا او در جستجوی گوهری ارزشمند است. او همچنین اشاره می‌کند که خنده و گریه‌ی عشاق منشأ دیگری دارد و او در شب‌ها به سرودن و در سحرگاهان به تفکر می‌پردازد. در پایان، شاعر به انتقاد دیگران پاسخ می‌دهد و می‌گوید که او مانند مشک ختن می‌بوید، نه خاک در میخانه.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۸۰

بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم
که من دل شده این ره نه به خود می‌پویم

در پس آینه طوطی صفتم داشته‌اند
آن چه استاد ازل گفت بگو می‌گویم

من اگر خارم و گر گل چمن آرایی هست
که از آن دست که او می‌کشدم می‌رویم

دوستان عیب من بی‌دل حیران مکنید
گوهری دارم و صاحب نظری می‌جویم

گر چه با دلق ملمع می گلگون عیب است
مکنم عیب کز او رنگ ریا می‌شویم

خنده و گریه ی عشاق ز جایی دگر است
می‌سرایم به شب و وقت سحر می‌مویم

حافظم گفت که خاک در می خانه مبوی
گو مکن عیب که من مشک ختن می‌بویم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.