هوش مصنوعی: شاعر از درمان نشدن غم غریبان توسط طبیبان و بی‌وفایی دنیا شکایت می‌کند. او از خداوند می‌خواهد تا به محبان اجازه دهد دوباره روی حبیبان را ببینند و آرزو می‌کند که رقیبان به کام نرسند. شاعر همچنین از خداوند می‌خواهد که بر خوان جودش به بی‌نصیبان توجه کند و از پند ادیبان یاد می‌کند که حافظ را از شیدایی گیتی بازداشته است.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگان و اصطلاحات قدیمی و پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۸۳

چندان که گفتم غم با طبیبان
درمان نکردند مسکین غریبان

آن گل که هر دم در دست بادیست
گو شرم بادش از عندلیبان

یا رب امان ده تا بازبیند
چشم محبان روی حبیبان

درج محبت بر مهر خود نیست
یا رب مبادا کام رقیبان

ای منعم آخر بر خوان جودت
تا چند باشیم از بی نصیبان

حافظ نگشتی شیدای گیتی
گر می‌شنیدی پند ادیبان
وزن: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.