۳۷۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۴ - بر رخش «زلف» عاشق است چو من

بر رخش زلف عاشق است چو من
لاجرم همچو منش نیست قرار

من و زلفین او نگونساریم
او چرا بر گل است و من بر خار؟

همچو چشمم توانگر است لبم
آن به لعل، این به لؤلؤ شهوار

تا به خاک اندرت نگرداند
خاک و ماک از تو بر ندارد کار

رگ که با پیشیار بنمایی
دل تو خوش کند به خوش گفتار

باد یک چند بر تو پیماید
اند کاو را روان بود بازار

لعل می را ز درج خم برکش
در کدو نیمه کن، به پیش من آر

زن و دخترش گشته مویه کنان
رخ کرده به ناخنان شدکار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.