هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر عقل و جان سخن می‌گوید. او از زلف معشوق، چشم‌های فریبنده‌اش و جذابیت‌های دیگر او تعریف می‌کند و از عابدان می‌خواهد که به جای سرزنش، زیبایی معشوق را ببینند. شاعر همچنین از تلاش خود برای یافتن معشوق و تأثیرات عشق بر خودش سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۴۰۲

نکته‌ای دلکش بگویم خال آن مه رو ببین
عقل و جان را بسته زنجیر آن گیسو ببین

عیب دل کردم که وحشی وضع و هرجایی مباش
گفت چشم شیرگیر و غنج آن آهو ببین

حلقه ی زلفش تماشاخانه ی باد صباست
جان صد صاحبدل آن جا بسته ی یک مو ببین

عابدان آفتاب از دلبر ما غافلند
ای ملامت گو خدا را رو مبین آن رو ببین

زلف دل دزدش صبا را بند بر گردن نهاد
با هواداران ره رو حیله ی هندو ببین

این که من در جست و جوی او ز خود فارغ شدم
کس ندیده‌ست و نبیند مثلش از هر سو ببین

حافظ ار در گوشه ی محراب می‌نالد رواست
ای نصیحت گو خدا را آن خم ابرو ببین

از مراد شاه منصور ای فلک سر برمتاب
تیزی شمشیر بنگر قوت بازو ببین
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.