هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، عشق و زیبایی را ستایش میکند و از درد هجران و آرزوی وصال سخن میگوید. شاعر از عشق به معشوق و زیبایی بینهایت او سخن میگوید و بیان میکند که این عشق و زیبایی جاودانه است. او از درد دوری از معشوق و آرزوی دیدار او مینالد و تأکید میکند که لحظات با معشوق، طولانی و خوشگذران و لحظات دوری، کوتاه و دردناک است.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۴۶۴
بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی
خوش باش زان که نبود این هر دو را زوالی
در وهم مینگنجد کاندر تصور عقل
آید به هیچ معنی زین خوبتر مثالی
شد حظ عمر حاصل گر زان که با تو ما را
هرگز به عمر روزی روزی شود وصالی
آن دم که با تو باشم یک سال هست روزی
وان دم که بی تو باشم یک لحظه هست سالی
چون من خیال رویت جانا به خواب بینم
کز خواب مینبیند چشمم به جز خیالی
رحم آر بر دل من کز مهر روی خوبت
شد شخص ناتوانم باریک چون هلالی
حافظ مکن شکایت گر وصل دوست خواهی
زین بیشتر بباید بر هجرت احتمالی
خوش باش زان که نبود این هر دو را زوالی
در وهم مینگنجد کاندر تصور عقل
آید به هیچ معنی زین خوبتر مثالی
شد حظ عمر حاصل گر زان که با تو ما را
هرگز به عمر روزی روزی شود وصالی
آن دم که با تو باشم یک سال هست روزی
وان دم که بی تو باشم یک لحظه هست سالی
چون من خیال رویت جانا به خواب بینم
کز خواب مینبیند چشمم به جز خیالی
رحم آر بر دل من کز مهر روی خوبت
شد شخص ناتوانم باریک چون هلالی
حافظ مکن شکایت گر وصل دوست خواهی
زین بیشتر بباید بر هجرت احتمالی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.