هوش مصنوعی:
این متن یک شعر عاشقانه است که در آن شاعر از معشوق خود میخواهد تا با خنده و سخنان شیرینش، زندگی او را نورانی کند. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند ماه، شکر، گوهر و صبح، احساسات عمیق خود را بیان میکند و از معشوق میخواهد که به وعدههای خود وفا کند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
گزیدهٔ غزل ۶
قدری بخند و ازرخ قمری نمای ما را!
سخنی بگوی و از لب شکری نمای مارا
سخنی چو گوهر تر صدف لب تو دارد
سخن صدف رها کن گهری نمای مارا
منم اندرین تمنا که بینم ازتو مویی
چو صبا خرامش کن کمری نمای مارا
ز خیال طرهٔ تو چو شب ! ست روز عمرم
بکر شمه خندهای زن سحرنمای مارا
بزبان خویش گفتی که گذر کنم بکویت
مگذر ز گفتهٔ خود گذری مای ما را
چو منت هزار عاشق بودای صنم ولیکن
بهمه جان چو خسرو دگری نمای مارا
سخنی بگوی و از لب شکری نمای مارا
سخنی چو گوهر تر صدف لب تو دارد
سخن صدف رها کن گهری نمای مارا
منم اندرین تمنا که بینم ازتو مویی
چو صبا خرامش کن کمری نمای مارا
ز خیال طرهٔ تو چو شب ! ست روز عمرم
بکر شمه خندهای زن سحرنمای مارا
بزبان خویش گفتی که گذر کنم بکویت
مگذر ز گفتهٔ خود گذری مای ما را
چو منت هزار عاشق بودای صنم ولیکن
بهمه جان چو خسرو دگری نمای مارا
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۵
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.