۴۰۰ بار خوانده شده

گزیدهٔ غزل ۶

قدری بخند و ازرخ قمری نمای ما را!
سخنی بگوی و از لب شکری نمای مارا

سخنی چو گوهر تر صدف لب تو دارد
سخن صدف رها کن گهری نمای مارا

منم اندرین تمنا که بینم ازتو مویی
چو صبا خرامش کن کمری نمای مارا

ز خیال طرهٔ تو چو شب ! ست روز عمرم
بکر شمه خنده‌ای زن سحرنمای مارا

بزبان خویش گفتی که گذر کنم بکویت
مگذر ز گفتهٔ خود گذری مای ما را

چو منت هزار عاشق بودای صنم ولیکن
بهمه جان چو خسرو دگری نمای مارا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۵
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.