۳۴۳ بار خوانده شده

گزیدهٔ غزل ۴۶

سیم خیال تو بس با قمر چکار مرا؟
من و چون کوه شبی با سحر چکار مرا؟

نبینم آن لب خندان ز بیم جان یک‌سره
ز دور سنگ خورم با گهر چه کار مرا؟

اگر قضاست که میرم به عشق تو آری
بکارهای قضا و قدر چکار مرا ؟

به طاعتم طلبند و به عشرتم خوانند
من و غم تو به کار دگر چکار مرا؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۴۵
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.