هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دل خود و جایگاه آن سخن می‌گوید که در بلندای کوه‌هاست. او از خوابی مستانه شبانه یاد می‌کند که هنوز در سرش باقی مانده است و از صبا می‌خواهد آرام به آن سمت برود، چرا که معشوقه‌اش آنجاست. در پایان، شاعر اشاره می‌کند که اگر از دوزخ نشانی بخواهند، می‌گوید جایگاه تنهایی است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند 'دوزخ' و 'مستی' نیاز به درک عمیق‌تری از ادبیات دارد.

گزیدهٔ غزل ۸۱

آنجاست دل من و هم آنجاست
کان کج کله بلند بالا ست

خوابش دیدیم دوش و مستیم
کان خواب هنوز در سرماست

آهسته رو ای صبا بدان بام
کان مست شبانهٔ من آنجاست

از دوزخ اگر نشان بپرسند
من گویم : خوابگاه تنهاست
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۸۰
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.