هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر ناامیدی و درد ناشی از بیعشقی و سنگدلی دیگران است. شاعر از آیینهای که زنگ زده و اندیشهای که بیعشق است شکایت میکند و از تنگنظری و جفای دیگران مینالد. در عین حال، او به زیباییهای طبیعت و لذتهای زندگی مانند باده و موسیقی اشاره میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاطفی و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به موضوعاتی مانند بیعشقی و رنجهای عاطفی مناسب سنین بالاتر است.
گزیدهٔ غزل ۸۷
چه نقش بندی از اندیشهای که بی عشق است
چه روی بینی از آیینه یی که در زنگ است
هزار پاره کنم جان مگر که در گنجد
که چشم خوبان همچون دهانشان تنگ ست
شگوفه غالیه بو گشت و باغ گلرنگ است
هوای بادهٔ صافی و نغمهٔ چنگ است
مکن ز سنگدلی جور بر من مسکین
که آخر این دل مسکین دل است نی سنگ است
چه روی بینی از آیینه یی که در زنگ است
هزار پاره کنم جان مگر که در گنجد
که چشم خوبان همچون دهانشان تنگ ست
شگوفه غالیه بو گشت و باغ گلرنگ است
هوای بادهٔ صافی و نغمهٔ چنگ است
مکن ز سنگدلی جور بر من مسکین
که آخر این دل مسکین دل است نی سنگ است
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۸۶
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.