هوش مصنوعی:
این شعر از بیداری طبیعت و احساسات شاعر در برابر زیباییهای آن سخن میگوید. شاعر از بیدار شدن باد صبا، موهای زلف یار، دردهای عاشقانه، و مستی گل در شب صحبت میکند. همچنین، توصیفی از مناظر طبیعی مانند سبزه، ستاره، و سرو ارائه میدهد که همگی در حال بیداری و حرکت هستند.
رده سنی:
15+
این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و نمادین است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و صنایع ادبی پیچیده، درک آن را برای سنین پایین دشوار میکند.
گزیدهٔ غزل ۸۸
بلای خفته سر برداشت از خواب
هر آن مویی کز آن زلف دو تا خاست
گر یبان میدرم هر صبح چون گل
همه رسوایی من از صبا خاست
تو تار زلف بستی بند در بند
ز هر بندی مرا دردی جدا خاست
گل امشب آخر شب مست برخاست
بجام لاله گون مجلس بیاراست
نشسته سبزه زین سو پای دربند
ستاره سرو از آن سو جانب راست
صبا میرفت و نرگس از غنودن
به هر سویی همی افتاد و میخاست
هر آن مویی کز آن زلف دو تا خاست
گر یبان میدرم هر صبح چون گل
همه رسوایی من از صبا خاست
تو تار زلف بستی بند در بند
ز هر بندی مرا دردی جدا خاست
گل امشب آخر شب مست برخاست
بجام لاله گون مجلس بیاراست
نشسته سبزه زین سو پای دربند
ستاره سرو از آن سو جانب راست
صبا میرفت و نرگس از غنودن
به هر سویی همی افتاد و میخاست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۸۷
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.