هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و فراق سخن میگوید و بیان میکند که دل او در جایی دیگر است و با وجود تلاشهایش، نمیتواند از این غم فرار کند. او به یاد عشق سوختهاش میافتد و احساس میکند که اسیر دل دشمن است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و غمانگیز است که درک آن برای سنین پایینتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و احساسات شدید، مناسب مخاطبان با درک ادبی بالاتر است.
گزیدهٔ غزل ۱۲۰
هر کس آنجا که می و شاهد و گلشن آنجاست
من همانجا که دل گمشدهٔ من آنجاست
هر شب ای غم چه رسی در طلب دل اینجا
آخر آن سوختهٔ سوخته خرمن آنجاست
گفتی ای دوست که بگریز و ببر جان زین کوی
چون گریزم که گروگان دل دشمن آنجاست
من همانجا که دل گمشدهٔ من آنجاست
هر شب ای غم چه رسی در طلب دل اینجا
آخر آن سوختهٔ سوخته خرمن آنجاست
گفتی ای دوست که بگریز و ببر جان زین کوی
چون گریزم که گروگان دل دشمن آنجاست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۱۱۹
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۱۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.