هوش مصنوعی: این شعر از حافظ به بیان مفاهیم عرفانی، انتقادی و اخلاقی می‌پردازد. شاعر از صوفیانی که ظاهراً زاهدند اما در باطن بت‌پرست هستند انتقاد می‌کند، از اهمیت مروت و بخشش سخن می‌گوید، و از تاریکی درون و نیاز به چراغ هدایت می‌نالد. همچنین به ناتوانی انسان در حل مشکلات بدون کمک الهی اشاره می‌کند و در پایان از میخانه به عنوان نماد عرفان و رهایی یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین برخی از واژه‌ها و مفاهیم مانند 'شراب' و 'میخانه' ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۴۸۳

سحرگه ره روی در سرزمینی
همی‌گفت این معما با قرینی

که ای صوفی شراب آن گه شود صاف
که در شیشه برآرد اربعینی

خدا زان خرقه بیزار است صد بار
که صد بت باشدش در آستینی

مروت گر چه نامی بی‌نشان است
نیازی عرضه کن بر نازنینی

ثوابت باشد ای دارای خرمن
اگر رحمی کنی بر خوشه چینی

نمی‌بینم نشاط عیش در کس
نه درمان دلی نه درد دینی

درون‌ها تیره شد باشد که از غیب
چراغی برکند خلوت نشینی

گر انگشت سلیمانی نباشد
چه خاصیت دهد نقش نگینی

اگر چه رسم خوبان تندخوییست
چه باشد گر بسازد با غمینی

ره میخانه بنما تا بپرسم
مآل خویش را از پیش بینی

نه حافظ را حضور درس خلوت
نه دانشمند را علم الیقینی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.