هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق و جذبههای روحانی سخن میگوید. در این شعر، توصیفی از یک شخصیت معنوی ارائه میشود که مردم به دنبال او هستند و او با گفتن «وحده لا شرک له» به یگانگی خداوند اشاره میکند. شاعر همچنین از احساسات درونی خود مانند درد دل و عشق سخن میگوید و با زبانی نمادین، مفاهیم عمیق عرفانی را بیان میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و زبانی نمادین است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم فلسفی و عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان بالای 16 سال یافت میشود.
گزیدهٔ غزل ۱۷۵
تر کن من دی سخن به ره می گفت
هر که رویش بدید مه می گفت
او همی رفت وخلق در عقبش
وحده لا شرک له می گفت
دل خطش را زوال جان میخواند
نیم شب را زوالگه می گفت
گفتمش تیر میزنی بردل
خنده می زد به ناز و نه می گفت
خسرو از دور همچو مدهوشان
نظری می فکند دوه می گفت
هر که رویش بدید مه می گفت
او همی رفت وخلق در عقبش
وحده لا شرک له می گفت
دل خطش را زوال جان میخواند
نیم شب را زوالگه می گفت
گفتمش تیر میزنی بردل
خنده می زد به ناز و نه می گفت
خسرو از دور همچو مدهوشان
نظری می فکند دوه می گفت
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۱۷۴
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۱۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.