هوش مصنوعی:
این متن به بیان درد و رنج عشق و از دست دادن میپردازد. شاعر از یاری دل و عشق سخن میگوید که با وجود فداکاریهایش، تنها درد و رنج به جای مانده است. همچنین، اشارهای به مفهوم دزدی و از دست دادن دارد که میتواند نمادی از ناامیدی و شکست باشد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژهها و استعارهها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.
گزیدهٔ غزل ۲۱۸
یاری دل ما به رایگان برد
تا دل طلبیم باز جان برد
عشق آمد و گردن خرد زد
دزد آمد و سر ز پاسبان برد
ماندیم از آن حریف دل دزد
زد قلعه و مهره رایگان برد
جان دادم و درد تو خریدم
این را تو ببر که خسروان برد
تا دل طلبیم باز جان برد
عشق آمد و گردن خرد زد
دزد آمد و سر ز پاسبان برد
ماندیم از آن حریف دل دزد
زد قلعه و مهره رایگان برد
جان دادم و درد تو خریدم
این را تو ببر که خسروان برد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۲۱۷
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۲۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.