هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عشق بیپایان و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. شاعر بیان میکند که عشقش به پایان نمیرسد، در حالی که جانش در این راه فنا میشود. همچنین، او از سردرگمی و بیتابی خود در عشق و ناتوانی در تحمل دوری معشوق میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنتر دشوار باشد.
گزیدهٔ غزل ۲۴۳
گویند بگسلد چو به غایت رسید عشق
جانم گسست و عشق به غایت نمیرسد
گمره چنان شدست دلم با دهان تو
کس از کتاب صبر هدایت نمیرسد
به گذشت دوش زلف و رخت پیش چشم من
ماهی گذشت و شب به نهایت نمیرسد
جانم گسست و عشق به غایت نمیرسد
گمره چنان شدست دلم با دهان تو
کس از کتاب صبر هدایت نمیرسد
به گذشت دوش زلف و رخت پیش چشم من
ماهی گذشت و شب به نهایت نمیرسد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۲۴۲
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۲۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.