هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد هجران و فراق معشوق میگوید و بیان میکند که چگونه در این دوری، خود را گم کرده است. او از شبهای بیقراری میگوید که دل و معشوق هر کدام در جایی هستند. سپس آرزوی بوسیدن لبان معشوق و در آغوش گرفتن او را بیان میکند، اما تنها در صورتی این آرزو محقق میشود که عمرش به پایان رسیده باشد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانهای است که ممکن است برای مخاطبان کمسال نامفهوم یا نامناسب باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند فراق و مرگ ممکن است برای کودکان و نوجوانان جوان سنگین باشد.
گزیدهٔ غزل ۲۵۲
ز هجرش بس که در خود گم شدم آگاهیم نبود
که هر شب من کجا و او کجا و دل کجا باشد؟
لبانت آنچنان بوسم که جایم بر لبان آید
کنارت آن زمان گیرم که عمرم در میان باشد
که هر شب من کجا و او کجا و دل کجا باشد؟
لبانت آنچنان بوسم که جایم بر لبان آید
کنارت آن زمان گیرم که عمرم در میان باشد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۲۵۱
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۲۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.