هوش مصنوعی:
شاعر از فتنهها و دردهای شهر و زندگی خود میگوید و از این که میداند منشأ این مشکلات کیست، اما صبر و تحملش در حال پایان یافتن است. او به عشق و زیبایی اشاره میکند که آرامشش را برهم زده و دیگر نمیتواند صبور باشد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و اجتماعی پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم عمیق ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
گزیدهٔ غزل ۲۶۱
درشهر فتنهای شد میدانم از که باشد
ترکیست صید افگن پنهانم از که باشد
هر روز اندرین شهر خلقی زدل برایند
گردیگری نداند من دانم از که باشد
دردم گذشت از حد معلوم نست تا خود
سامانم از که خیزد درمانم از که باشد
چون کرد طرهٔ تو غارت قرار خسرو
من بعد گر صبوری نتوانم از که باشد؟
ترکیست صید افگن پنهانم از که باشد
هر روز اندرین شهر خلقی زدل برایند
گردیگری نداند من دانم از که باشد
دردم گذشت از حد معلوم نست تا خود
سامانم از که خیزد درمانم از که باشد
چون کرد طرهٔ تو غارت قرار خسرو
من بعد گر صبوری نتوانم از که باشد؟
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۲۶۰
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۲۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.