هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و انتظار برای معشوق سخن می‌گوید. او با بیان احساسات عمیق خود، از درد فراق و امید به دیدار مجدد می‌نویسد. شاعر با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، عشق و اشتیاق خود را به تصویر می‌کشد و از معشوق می‌خواهد که زودتر بیاید تا او را زنده نگه دارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم موجود در شعر نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارند.

گزیدهٔ غزل ۲۷۹

خبرم رسید امشب که نگار خواهی آمد
سر من فدای راهی که سوار خواهی آمد

به لبم رسیده جانم، تو بیا که زنده مانم
پس از آن که من نمانم، به چه کار خواهی آمد

غم و قصه فراقت بکشد چنان که دانم
اگرم چو بخت روزی به کنار خواهی آمد

منم و دلی و آهی ره تو درون این دل
مرو ایمن اندر این ره که فگار خواهی آمد

همه آهوان صحرا سر خود گرفته بر کف
به امید آن که روزی به شکار خواهی آمد

کششی که عشق دارد نگذاردت بدینسان
به جنازه گر نیایی، به مزار خواهی آمد

به یک آمدن ربودی، دل و دین و جان خسرو
چه شود اگر بدین سان دو سه بار خواهی آمد
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۲۷۸
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۲۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.