هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از غم و اندوه دوری از معشوق و بیقراری دل سخن میگوید. او اشاره میکند که دلش با رفتن معشوق رفته و حتی جانش نیز بازنگشته است. شاعر همچنین از مستی عشق میگوید و بیان میکند که کسی از میخانه عشق عاقلانه بازنمیگردد. در پایان، او به ضرورت نصیحت برای زندگان اشاره میکند، چرا که مرغی که افسون شده باشد، دیگر بازنمیگردد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
گزیدهٔ غزل ۲۸۰
صبا آمد ولی دل باز نامد
غریب ما به منزل باز نامد
دل مارفت با محمل نشینی
رود جان هم که محمل باز نامد
به عشقم مست بگذارید زیراک
کس از میخانه عاقل باز نامد
نصیحت زندگان را کرد باید
کز افسون مرغ بسمل باز نامد
غریب ما به منزل باز نامد
دل مارفت با محمل نشینی
رود جان هم که محمل باز نامد
به عشقم مست بگذارید زیراک
کس از میخانه عاقل باز نامد
نصیحت زندگان را کرد باید
کز افسون مرغ بسمل باز نامد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۲۷۹
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۲۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.