هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دل‌بستگی شدید به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که هیچ دلی از غم عشق او آزاد نیست و در دنیا کسی را نمی‌توان یافت که از این عشق رها باشد. شاعر همچنین به وفاداری و رنج‌های عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند رنج و هجران ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

گزیدهٔ غزل ۲۹۷

یک دل به سر کوی تو آباد نیابند
یک جان زخم زلف تو آزاد نیابند

از پس که گرفتار غمت شد همه دلها
آفاق بگردند و دلی شاد نیابند

روزی که روی مست و خرامان سوی بازار
در شهر یکی صومعه آبادنیابند

جان میکن و از بهر وفا دم مزن ای دل
کاین مزد زخوبان پریزادنیا بند

ناخورده خراشی ز سرتیشهٔ هجران
سنگی به سر تربت فرهاد نیابند
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۲۹۶
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۲۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.