هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از دیدار معشوق و تأثیر عمیق آن بر دل و جان شاعر سخن می‌گوید. شاعر از گریه‌های خونین خود لذت می‌برد، زیرا بوی معشوق را در هر قطره احساس می‌کند. او از ویژگی‌های معشوق مانند مستی، عاشق‌کشی و ناز سخن می‌گوید و با وجود وفاداری، هنوز عطر دوستی را حتی از کفن حس می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و احساسات شدید مانند گریهٔ خونین نیاز به سطحی از بلوغ فکری و عاطفی دارد.

گزیدهٔ غزل ۳۵۵

آمدی باز و به نظاره برون آمد دل
لحظه‌ای باش که جان نیز برون می‌آید

خوشم از گریهٔ خود گرچه همه خون دلست
زانکه بوی تو زهر قطرهٔ خون می‌آید

مستی ورندی عاشق کشی و عشوه و ناز
هر چه گویند از آن تنگ دهن می‌آید

به وفاداری اوگشت تنم خاک و هنوز
نکهت دوستی از ز کفن می آید
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۳۵۴
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۳۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.