هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه از حافظ، به زیباییهای معشوق و احساسات شاعر نسبت به او میپردازد. در آن از تشبیهات و استعارههای زیبا مانند قند، شکر، غنچه، و آب حیات استفاده شده است. شاعر از صبا میخواهد پیامش را به معشوق برساند و از درد عشق و شوریدگی خود میگوید. همچنین، اشارهای به قدرت کلام و زیباییهای طبیعت در توصیف معشوق دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و اصطلاحات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارند.
گزیدهٔ غزل ۴۱۷
نام سرچشمهٔ حیوان چه بری با دهنش
سخن قند مگو با لب شکر شکنش
گر زند با دهنش بسته ز بیمغزی لاف
هر که بیند شکند بالب و دندان دهنش
ای صبا گوی زمن غنچهٔ تر دامن را
چیست آن غنچه که پنهان شده در پیرهنش
دوش جستم ز دهانش خبر آب حیات
گفت باید طلبید ازلب شیرین منش
گر شور در غم تو چهرهٔ عاشق گاهی
باز گلگون کند از خون دل خویشتنش
زلف کج طبع تو هندوی بلا انگیز است
چشم سر مست تو ترکیست که یغماست فنش
روز و شب وصف رخ خوب تو گوید خسرو
تا چه طوطی است که ازآینه باشد سخنش!
سخن قند مگو با لب شکر شکنش
گر زند با دهنش بسته ز بیمغزی لاف
هر که بیند شکند بالب و دندان دهنش
ای صبا گوی زمن غنچهٔ تر دامن را
چیست آن غنچه که پنهان شده در پیرهنش
دوش جستم ز دهانش خبر آب حیات
گفت باید طلبید ازلب شیرین منش
گر شور در غم تو چهرهٔ عاشق گاهی
باز گلگون کند از خون دل خویشتنش
زلف کج طبع تو هندوی بلا انگیز است
چشم سر مست تو ترکیست که یغماست فنش
روز و شب وصف رخ خوب تو گوید خسرو
تا چه طوطی است که ازآینه باشد سخنش!
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۴۱۶
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۴۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.