هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از فراق و دوری معشوق سخن میگوید و رنج ناشی از این جدایی را با تصاویر شاعرانه مانند برگ یاسمن و نازکی نفس معشوق بیان میکند. شاعر از بار تند و باد خواسته است که بر معشوق نگذرد و از جامهدار میخواهد که لباس را بر اندام نازنینش محکم نبندد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارههای شاعرانه ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
گزیدهٔ غزل ۴۱۹
دل رفت و روزها شد کز وی خبر نیاید
ای دور مانده چو نی در زلف عنبر ینش
طاقت ندارد آن رخ از نازکی نفس را
ای بار تند مگذر بر برگ یاسمینش
ای جامه دار ازینسان چستش مبند یکتا
کز بخیه نقش گیرد اندام ناز ننینش
ای دور مانده چو نی در زلف عنبر ینش
طاقت ندارد آن رخ از نازکی نفس را
ای بار تند مگذر بر برگ یاسمینش
ای جامه دار ازینسان چستش مبند یکتا
کز بخیه نقش گیرد اندام ناز ننینش
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۴۱۸
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۴۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.