هوش مصنوعی: متن بالا یک شعر عرفانی است که از زبان یک ندا یا ندای درونی سخن می‌گوید. شاعر از مخاطب می‌خواهد که از تعلقات دنیوی و ریاکاری‌های مردم دوری کند و به سوی حقیقت و یاران بی‌ریا روی آورد. همچنین، به یادآوری عهد ازلی و بازگشت به اصل خویش تأکید دارد. در نهایت، شاعر مخاطب را به ترک خودخواهی‌ها و پیوستن به راه عشق و حقیقت دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از اصطلاحات و اشارات عرفانی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین نامفهوم باشد.

گزیدهٔ غزل ۴۳۷

رسید دوش ندایی از ین بلند رواق
کو ای مقیم زوایای شهر بند فراق

درین حضیض چرا گشته‌ای چنین محبوس
گذر چو طایر قدسی زاوج این نه طاق

منافقند و ریایی جمیع اهل بشر
بیا به صحبت یاران بی‌ریا و نفاق

ترا به روز ازل با جیب عهدی بود
چه آمدت که فراموش کرده‌ای میثاق

مرو به قول مخالف بهر زه راه حجاز
و گرنه راه نیابی به پردهٔ عشاق

کسی که مسکن اصلیش عالم علوی است
چه می‌کند به خراسان چه میرود به عراق

زخویش بگذر و بازای سوی ما خسرو
که نیست خوشتر ازینجای در همه آفاق
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۴۳۶
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۴۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.