هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از گم کردن راه عشق و هجران معشوق شکایت می‌کند و از این که نمی‌داند از چه کسی راهنمایی بخواهد، اظهار ناتوانی می‌کند. او از سرزنش‌های دیگران به ستوه آمده و درماندگی خود را بیان می‌کند. همچنین، از خواب پریشان و مستی خیال معشوق سخن می‌گوید و نشان دل خسرو را در چشمان معشوق می‌بیند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی و فکری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای شعری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

گزیدهٔ غزل ۴۸۶

گمراه شدم ره سوی جانان ز که پرسم؟
وز هجر به مردم خبرمان ز که پرسم؟

از سرزنش مرده دلان جان به لب آمد
داروی دل زار پریشان ز که پرسم؟

خواب اجلم در سر و من مست خیالت
تفسیر چنین خواب پریشان ز که پرسم

دادند نشان دل خسرو سوی چشمت
مست است چو آن نرگس فتان ز که پرسم
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۴۸۵
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۴۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.