۲۵۷ بار خوانده شده

گزیدهٔ غزل ۵۰۳

تماشا حیف باشد بی رخ دوست
که جانان نبود و گزار بینم

بروی گل توان دیدن چمن را
چو گل نبود چه بینم ؟ خار بینم

روای رضوان تو دانی و بهشتت
مرا بگذار تا دیدار بینم

فرو گویم به چشمت قصهٔ خویش
اگر آن مست را هشیار بینم

چنین کافتاد خسرو در ره عشق
ره بیرون شدن دشوار بینم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۵۰۲
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۵۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.