هوش مصنوعی: شاعر در این متن بیان می‌کند که تماشای جهان بدون حضور معشوق بی‌معناست و همه چیز را خار می‌بیند. او آرزو می‌کند که بتواند معشوق را ببیند و داستان خود را برایش بازگو کند. در نهایت، شاعر اعتراف می‌کند که در راه عشق گرفتار شده و خروج از این راه را دشوار می‌یابد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

گزیدهٔ غزل ۵۰۳

تماشا حیف باشد بی رخ دوست
که جانان نبود و گزار بینم

بروی گل توان دیدن چمن را
چو گل نبود چه بینم ؟ خار بینم

روای رضوان تو دانی و بهشتت
مرا بگذار تا دیدار بینم

فرو گویم به چشمت قصهٔ خویش
اگر آن مست را هشیار بینم

چنین کافتاد خسرو در ره عشق
ره بیرون شدن دشوار بینم
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۵۰۲
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۵۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.