هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و اشتیاق شدید خود به معشوق می‌گوید. او بیان می‌کند که هیچ صدایی به اندازه‌ی صدای معشوقش برایش لذت‌بخش نیست و حتی بی‌خوابی‌های شبانه‌اش را به جان می‌خرد تا فسانه‌های معشوقش را بشنود. شاعر از درد فراق و اشتیاق دیدار می‌نالد و خود را مانند سپندی می‌داند که در راه عشق می‌سوزد اما هرگز به معشوق آسیبی نمی‌رساند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه‌ی عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند 'دل پاره‌های خون فگند' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

گزیدهٔ غزل ۵۰۴

گر خود سخن ز زهره و از ماد بشنوم
نبود چنان کزان بت دلخواه بشنوم

بی‌خوابیم بکشت وه از من که هر شبی
بنشینم و فسانهٔ آن ماه بشنوم

آواز ارغنون ندهد ذوقم آن‌چنان
کاو از پای اسپ تو ناگاه بشنوم

دل پاره‌های خون فگند همچو برگ گل
چون بوی تو ز باد سحرگاه بشنوم

خود را کنم سپند و نخواهم ترا گزند
از عاشقان چو بر در تو آه بشنوم
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۵۰۳
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۵۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.