هوش مصنوعی: شاعر از دلش می‌خواهد که به وعده‌های معشوق فکر کند و خود را با عشوه‌های دروغین او شاد سازد. او از اشک می‌خواهد که نامه‌ای را به سمت معشوق ببرد، اما قبل از آن، سیاهی چشمش را به عنوان سواد نامه در نظر بگیرد. در پایان، شاعر از آب دیده می‌خواهد که لحظه‌ای بایستد تا او بتواند معشوق را ببیند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین پیچیده باشد.

گزیدهٔ غزل ۵۵۱

ای دل ز وعدهٔ کنج آن شوخ یاد کن
خود را به عشوه گر چه دروغ است شاد کن

بنویس نامه‌ای و روان کن به دست اشک
لیک اول از سیاهی چشمم سواد کن

اینک سواره می‌رود و تا ببینمش
ای آب دیده یک نفسی ایستاد کن
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۵۵۰
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۵۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.