هوش مصنوعی:
شاعر از جدایی و رنجهای عشق شکایت میکند، از بیوفایی معشوق و دردهای ناشی از این عشق مینالد. او با وجود رنجش، هنوز به عشق وفادار است و از دشنامهای معشوق نیز لذت میبرد. این شعر حالتی غمگین و عاشقانه دارد و از مفاهیمی مانند فراق، درد عشق، و وفاداری سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و دشنام ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا سنگین باشد.
گزیدهٔ غزل ۵۸۶
ای رفته و ترک من بد نام گرفته
وز دست وفای دگران جام گرفته
باز آمدهای تابنمایی و بسوزی
در شور میاور دل آرام گرفته
خونم مخور ای دوست که این باده غم آرد
چون دید توان آن رخ گلفام گرفته
دشنام مرا گفته بدی دوش و همه شب
من لذت آن گفتن دشنام گرفته
من دوزخی عقل و بسا دوزخی عشق
کو صد چو من سوخته را خام گرفته
ای گل چه زنی خنده ز نالیدن خسرو
کازرده بود بلبل در دام گرفته
وز دست وفای دگران جام گرفته
باز آمدهای تابنمایی و بسوزی
در شور میاور دل آرام گرفته
خونم مخور ای دوست که این باده غم آرد
چون دید توان آن رخ گلفام گرفته
دشنام مرا گفته بدی دوش و همه شب
من لذت آن گفتن دشنام گرفته
من دوزخی عقل و بسا دوزخی عشق
کو صد چو من سوخته را خام گرفته
ای گل چه زنی خنده ز نالیدن خسرو
کازرده بود بلبل در دام گرفته
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۵۸۵
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۵۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.