هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که از آمدن یک شخصیت مهم (احتمالاً عارف یا پیامبر) سخن می‌گوید. در این شعر، مفاهیمی مانند عشق، قربانی، وحدت وجود، و تسلیم در برابر اراده الهی مطرح شده است. شاعر از تغییر حالات درونی خود و رسیدن به درک بالاتری از وجود سخن می‌گوید و از شناخت اسرار و زبان مرغان توسط سلیمان به عنوان نمادی از حکمت الهی یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند قربانی و وحدت وجود ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۵۸

رَسید آن شَهْ، رَسید آن شَهْ، بیارایید ایوان را
فروبُرّید ساعِدها، برایِ خوبِ کَنْعان را

چو آمد جانِ جان ِجانْ، نَشایَد بُرد نامِ جان
به پیشَش جان چه کار آید، مَگَر از بَهرِ قُربان را

بُدَم بی‌عشقْ گُمراهی، دَرآمَد عشقْ ناگاهی
بُدَم کوهی، شُدم کاهی، برایِ اسبِ سُلطان را

اگر تُرک است و تاجیک است، بدو این بَنده نزدیک است
چو جان با تَن، ولیکِن تَن نبیند هیچ مَر جان را

هَلا یاران که بَخت آمد، گَهِ ایثارِ رَخْت آمد
سُلَیمانی به تَخت آمد، برایِ عَزلِ شیطان را

بِجِه از جا چه می‌پایی، چرا بی‌دست و بی‌پایی؟
نمی‌دانی زِ هُدهُد جو، رَهِ قَصرِ سُلَیمان را

بِکُن آن جا مُناجاتَت، بگو اسرار و حاجاتَت
سُلَیمان خود هَمی‌داند، زبانِ جُمله مُرغان را

سُخَن بادست ای بَنده، کُنَد دل را پَراکَنده
وَلیکِن اوش فرماید، که گِردْ آوَر پَریشان را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.