هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند چشم خمار، زلف کمند و شمع، به بیان احساسات عمیق عاشقانه و درد فراق می‌پردازد. شاعر از معشوق، طبیعت و عناصر آن برای بیان عشق و رنج خود استفاده می‌کند و در پایان به ستایش از محبوب و دل درویش‌نواز او می‌پردازد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۷ - دل درویش نوازت

ای چشم خمارین تو و افسانه ی نازت
وی زلف کمندین من و شبهای درازت

شبها منم و چشمک محزون ثریا
با اشک غم و زمزمه راز و نیازت

بازآمدی ای شمع که با جمع نسازی
بنشین و به پروانه بده سوز و گدازت

گنجینه رازی است به هر مویت و زان موی
هر چنبره ماری است به گنجینه ی رازت

در خویش زنیم آتش و خلقی به سرآریم
باشد که ببینیم بدین شعبده بازت

صد دشت و دمن صاف و تراز آمد و یک بار
ای جاده ی انصاف، ندیدیم ترازت

شهری به تو یار است و غریب این همه محروم
ای شاه بنازم دل درویش نوازت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶ - مرغ زخمی
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸ - خودپرستی خداپرستی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.