هوش مصنوعی: این متن ترکیبی از عشق، عرفان، وطن‌پرستی و حکمت است. در آن از عشق به معشوق، عشق به وطن (با اشاره به مشروطه و عدل مظفر)، و راه خداپرستی صحبت شده است. همچنین، به تفاوت بین شعر عاقلانه و عاشقانه و مقایسه‌ای بین سعدی و حافظ اشاره دارد. در نهایت، با تمجید از شهریار و خواجه شیراز پایان می‌یابد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی، سیاسی و ادبی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با تاریخ و ادبیات فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی اشارات تاریخی مانند مشروطه و عدل مظفر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸ - خودپرستی خداپرستی

تا چشم دل به طلعت آن ماه منظر است
طالع مگو که چشمه خورشید خاورست

کافر نه ایم و بر سرمان شور عاشقی است
آنرا که شور عشق به سر نیست کافر است

بر سردر عمارت مشروطه یادگار
نقش به خون نشسته عدل مظفر است

ما آرزوی عشرت فانی نمی کنیم
ما را سریر دولت باقی مسخر است

راه خداپرستی ازین دلشکستگی است
اقلیم خود پرستی از آن راه دیگر است

یک شعر عاقلی و دگر شعر عاشقی است
سعدی یکی سخنور و حافظ قلندر است

بگذار شهریار به گردون زند سریر
کز خاک پای خواجه شیرازش افسر است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷ - دل درویش نوازت
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹ - دیدار آشنا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.