هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و اشتیاق خود به معشوق سخن میگوید. او از درد فراق و اشتیاق دیدار معشوق مینالد و از او میخواهد که به او توجه کند و او را از این درد نجات دهد. شاعر همچنین از زیبایی و جذابیت معشوق سخن میگوید و او را به عنوان ماه و خورشید توصیف میکند.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۸۵
از بَهرِ خدا بِنْگَر، در رویِ چو زَر جانا
هر جا که رَوی ما را، با خویش بِبَر جانا
چون در دلِ ما آیی، تو دامَنِ خود بَرکَش
تا جامه نَیالایی، از خونِ جِگَر جانا
ای ماهْ بَرآ آخِر، بر کوریِ مَهْ رویان
ابری سِیَهْ اَنْدَرکَش، در روی قَمَر جانا
زان روز که زادی تو، ای لَبِ شِکَر از مادر
آوَه که چه کاسِد شُد، بازارِ شِکَر جانا
گفتی که سَلامُ علیک، بِگْرفت همه عالَم
دلْ سَجده دَرافتاده، جانْ بَسته کَمَر جانا
چون شمع بُدَم سوزان، هر شب به سَحَر کُشته
امروز بِنَشناسَم، شب را زِ سَحَر جانا
شَمسُ اَلْحَقِ تبریزی، شاهَنشَهِ خونْ ریزی
ای بَحرْ کَمَربَسته، پیشِ تو گُهَر جانا
هر جا که رَوی ما را، با خویش بِبَر جانا
چون در دلِ ما آیی، تو دامَنِ خود بَرکَش
تا جامه نَیالایی، از خونِ جِگَر جانا
ای ماهْ بَرآ آخِر، بر کوریِ مَهْ رویان
ابری سِیَهْ اَنْدَرکَش، در روی قَمَر جانا
زان روز که زادی تو، ای لَبِ شِکَر از مادر
آوَه که چه کاسِد شُد، بازارِ شِکَر جانا
گفتی که سَلامُ علیک، بِگْرفت همه عالَم
دلْ سَجده دَرافتاده، جانْ بَسته کَمَر جانا
چون شمع بُدَم سوزان، هر شب به سَحَر کُشته
امروز بِنَشناسَم، شب را زِ سَحَر جانا
شَمسُ اَلْحَقِ تبریزی، شاهَنشَهِ خونْ ریزی
ای بَحرْ کَمَربَسته، پیشِ تو گُهَر جانا
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.