هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق نافرجام و درد دوری از معشوق می‌گوید. او بیان می‌کند که دیگر توان عاشقی و قمار عشق را ندارد و دلش شکسته است. شاعر به انتظار معشوق نشسته و آرزوی دیدار دارد، اما امیدی به آن ندارد. او از تنهایی و نداشتن غمگسار می‌نالد و از دیدن درد دیگران نیز رنج می‌برد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و غمگین موجود در شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، پرداختن به موضوعاتی مانند ناامیدی و تنهایی نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۷ - چشم انتظار

ندار عشقم و با دل سر قمارم نیست
که تاب و طاقت آن مستی و خمارم نیست

دگر قمار محبت نمی برد دل من
که دستبردی از این بخت بدبیارم نیست

من اختیار نکردم پس از تو یار دگر
به غیر گریه که آن هم به اختیارم نیست

به رهگذار تو چشم انتظار خاکم و بس
که جز مزار تو چشمی در انتظارم نیست

تو می رسی به عزیزان سلام من برسان
که من هنوز بدان رهگذر گذارم نیست

چه عالمی که دلی هست و دلنوازی نه
چه زندگی که غمم هست و غمگسارم نیست

به لاله های چمن چشم بسته می گذرم
که تاب دیدن دل های داغدارم نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶ - کاروان بی‌خبر
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸ - فریده
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.