هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بازگشت معشوق و تجدید جوانی و امید سخن می‌گوید. شاعر از بازگشت جان و جهان، بهار پس از خزان، و امید پس از ناامیدی می‌سراید. همچنین به مفاهیمی مانند وفا، عفت، و امان اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۴۲ - طغرای امان

آمد آن شاهد دل برده و جان بازآورد
جانم از نو به تن آن جان جهان بازآورد

اشک غم پاک کن ای دیده که در جوی شباب
آب رفته است که آن سرو روان بازآورد

نوجوانی که غم دوری او پیرم کرد
باز پیرانه سرم بخت جوان بازآورد

گل به تاراج خزان رفت و بهارش از نو
تاج سر کرد و علیرغم خزان بازآورد

پرئی را که به صد آینه افسون نشدی
دل دیوانه به فریاد و فغان بازآورد

دست عهدی که زدش بر در دل قفل وفا
درج عفت به همان مهر و نشان بازآورد

تیر صیاد خطا رفت و ز دیوان قضا
پیک راز آمد و طغرای امان بازآورد

شهریارا ز خراسان به ری آوردش باز
آن خدائی که هم او از همدان بازآورد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱ - وداع جوانی
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳ - ستاره صبح
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.