هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و عشق ناکام می‌نالد. او از رنج‌های عاشقانه، صبر در برابر مصائب، و امید به وصال سخن می‌گوید. با تصاویری مانند اشک‌های سیراب مانند لاله، زلف یار مانند سنبل و سوسن، و شمع عشق روشن‌شده با امید، احساسات خود را بیان می‌کند. در پایان، از سال‌ها انتظار و آرزوی جرعه‌ای از جام وصال می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن به بلوغ عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۷۸ - لاله سیراب

نفسی داشتم و ناله و شیون کردم
بی تو با مرگ عجب کشمکشی من کردم

گرچه بگداختی از آتش حسرت دل من
لیک من هم به صبوری دل از آهن کردم

لاله در دامن کوه آمد و من بی رخ دوست
اشک چون لاله ی سیراب به دامن کردم

در رخ من مکن ای غنچه ز لبخند دریغ
که من از اشک ترا شاهد گلشن کردم

شبنم از گونه گلبرگ نگون بود که من
گله زلف تو با سنبل و سوسن کردم

دود آهم شد اشک غمم ای چشم و چراغ
شمع عشقی که به امید تو روشن کردم

تا چو مهتاب به زندان غمم بنوازی
تن همه چشم به هم چشمی روزن کردم

آشیانم به سر کنگره ی افلاک است
گرچه در غمکده خاک نشیمن کردم

شهریارا مگرم جرعه فشاند لب جام
سال ها بر در این میکده مسکن کردم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۷ - نالهٔ ناکامی
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۹ - حراج عشق
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.