هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر درد و رنج شاعر از عشق نافرجام و هجران است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، احساسات خود را نسبت به معشوق و سرنوشت تلخ خود بیان می‌کند. او از عشق، جدایی، ندامت و سرنوشت محتوم خود سخن می‌گوید و با زبانی دردناک و شاعرانه، حالات درونی خود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۹۳ - ساز عبادی

تا کی چو باد سربدوانی به وادیم
ای کعبه مراد ببین نامرادیم

دلتنگ شامگاه و به چشم ستاره بار
گویی چراغ کوکبه بامدادیم

چون لاله ام ز شعله عشق تو یادگار
داغ ندامتی است که بر دل نهادیم

مرغ بهشت بودم و افتادمت به دام
اما تو طفل بودی و از دست دادیم

چون طفل اشک پرده دری شیوه تو بود
پنهان نمی کنم که ز چشم اوفتادیم

فرزند سرفراز خدا را چه عیب داشت
ای مادر فلک که سیه بخت زادیم

بی تار طره های تو مرهم گذار دل
با زخمه صبا و سه تار عبادیم

در کوهسار عشق و وفا آبشار غم
خواند به اشک شوقم و گلبانک شادیم

شب بود و عشق و وادی هجران و شهریار
ماهی نتافت تا شود از مهر هادیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۲ - حرم قدس
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۴ - غزال و غزل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.