هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از نارضایتی از زندگی و جوانی خود میگوید و احساس تنهایی و غمگینی را بیان میکند. او آرزوی دیدار یاران گذشته را دارد و از بیتفاوتی جهان نسبت به رنجهایش شکایت میکند. همچنین، او به عشق و امید به زندگی جاودانه اشاره میکند و خود را مانند پرندهای شکستهبال توصیف میکند که کسی به نالههایش گوش نمیدهد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی مانند تنهایی، مرگ، و امید به زندگی جاودانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، استفاده از نمادها و استعارههای پیچیده نیاز به درک بالاتری دارد.
غزل شمارهٔ ۹۸ - جرس کاروان
از زندگانیم گله دارد جوانیم
شرمنده جوانی از این زندگانیم
دارم هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم
پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق
داده نوید زندگی جاودانیم
چون یوسفم به چاه بیابان غم اسیر
وز دور مژده جرس کاروانیم
گوش زمین به ناله من نیست آشنا
من طایر شکسته پر آسمانیم
گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند
چون میکنند با غم بی همزبانیم
ای لاله بهار جوانی که شد خزان
از داغ ماتم تو بهار جوانیم
گفتی که آتشم بنشانی ولی چه سود
برخاستی که بر سر آتش نشانیم
شمعم گریست زار به بالین که شهریار
من نیز چون تو همدم سوز نهانیم
شرمنده جوانی از این زندگانیم
دارم هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم
پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق
داده نوید زندگی جاودانیم
چون یوسفم به چاه بیابان غم اسیر
وز دور مژده جرس کاروانیم
گوش زمین به ناله من نیست آشنا
من طایر شکسته پر آسمانیم
گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند
چون میکنند با غم بی همزبانیم
ای لاله بهار جوانی که شد خزان
از داغ ماتم تو بهار جوانیم
گفتی که آتشم بنشانی ولی چه سود
برخاستی که بر سر آتش نشانیم
شمعم گریست زار به بالین که شهریار
من نیز چون تو همدم سوز نهانیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
۱۵۳۵
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۷ - ترانه جاودان
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۹ - باده وحدت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.