هوش مصنوعی: این شعر یک نیایش عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از خداوند می‌خواهد یوسف گم‌گشته‌اش (نماد معشوق یا حقیقت) را به او بازگرداند. او با اشاره به داستان یوسف و یعقوب، از خدا طلب می‌کند که غم و غربت را از او دور کند و شادی و آرامش را به زندگی‌اش بازگرداند. همچنین، شاعر از صبا (باد) می‌خواهد که پیامی به معشوق برساند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و ادبی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۰۴ - یوسف گم گشته

یا رب آن یوسف گم گشته به من بازرسان
تا طربخانه کنی بیت حزن بازرسان

ای خدایی که به یعقوب رساندی یوسف
این زمان یوسف من نیز به من بازرسان

رونقی بی گل خندان به چمن بازنماند
یارب آن نوگل خندان به چمن بازرسان

از غم غربتش آزرده خدایا مپسند
آن سفرکرده ما را به وطن بازرسان

ای صبا گر به پریشانی من بخشایی
تاری از طره آن عهدشکن بازرسان

شهریار این در شهوار به در بار امیر
تا فشاند فلکت عقد پرن بازرسان
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۳ - تو بمان و دگران
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۵ - کنج ملال
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.