هوش مصنوعی: شاعر در این شعر با عناصر طبیعت مانند ماه، باد و مهتاب سخن می‌گوید و دردهای عاطفی و عاشقانه خود را با آن‌ها در میان می‌گذارد. او از دوری معشوق، غم و اندوه و ناامیدی می‌گوید و از طالع بد خود شکایت می‌کند. در پایان، شاعر به امید آینده‌ای بهتر و یادآوری محبت اشاره می‌کند.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مفاهیم عاطفی عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سال دشوار می‌باشد. همچنین، موضوعات غم و اندوه و ناامیدی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۴ - نی محزون

امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی

کاهش جان تو من دارم و من می دانم
که تو از دوری خورشید چها می بینی

تو هم ای بادیه پیمای محبت چون من
سر راحت ننهادی به سر بالینی

هر شب از حسرت ماهی من و یک دامن اشک
تو هم ای دامن مهتاب پر از پروینی

همه در چشمه ی مهتاب غم از دل شویند
امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی

من مگر طالع خود در تو توانم دیدن
که توام آینه ی بخت غبار آگینی

باغبان خار ندامت به جگر می شکند
برو ای گل که سزاوار همان گلچینی

نی محزون مگر از تربت فرهاد دمید
که کند شکوه ز هجران لب شیرینی

تو چنین خانه کن و دل شکن ای باد خزان
گر خود انصاف کنی مستحق نفرینی

کی بر این کلبه طوفان زده سر خواهی زد
ای پرستو که پیام آور فروردینی

شهریارا گر آیین محبت باشد
جاودان زی که به دنیای بهشت آیینی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۳ - غوغا میکنی
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۵ - نفرین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.