هوش مصنوعی: این شعر از ناراحتی و سرخوردگی شاعر از دوستی ناسپاس و بی‌وفا سخن می‌گوید. شاعر از این که دوستش به او خیانت کرده و به دیگران روی آورده شکایت دارد. او احساس می‌کند که مورد بی‌اعتنایی و بی‌وفایی قرار گرفته و حتی به مرگ خود اشاره می‌کند، اما تأکید دارد که دوستش بدون هیچ عذابی باقی مانده است. در نهایت، شاعر به این نتیجه می‌رسد که باید از این رابطه دوری کند و به دوست دیگری روی آورد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و روان‌شناختی مانند خیانت، سرخوردگی و مرگ است که برای درک کامل نیاز به بلوغ عاطفی و فکری دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۶۰

به مهر غیر در اخلاص من خلل کردی
ببین کرا به که در دوستی بدل کردی

چه اعتماد توان کرد بر تو ای غافل
که اعتماد بر آن مایهٔ حیل کردی

مرا محل ستادن نماند در کویت
ز بس که با دگران لطف بی‌محل کردی

بر آن شدی که کنی نام خویش بر دل غیر
خیال سکه زدن بر زر دغل کردی

نبود بد عمل من چرا در آزارم
عمل به قول رقیبان بدعمل کردی

بسی مدد ز اجل خواست روزگارو نکرد
مرا به گور ولیکن تو بی‌اجل کردی

نبود مثل تو اول کسی چرا آخر
بناکسی همه جا خویش را مثل کردی

و گر چه پاس تو دارم به چشم رمز شناس
که آنچه در نظرم بود محتمل کردی

حدیث نیک دهد یار محتشم دیگر
بگو چو ختم حکایت برین غزل کردی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.