هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنجش و دلخوری‌های عاطفی خود سخن می‌گوید. او به ماه (معشوق) اشاره می‌کند که چگونه با رفتار و گفتارش باعث رنجش او شده است. شاعر از زلف و زنخدان معشوق یاد می‌کند و بیان می‌کند که حتی زمانی که از ریسمان معشوق رها شده و در چاه افتاده، معشوق باز هم رنجیده است. همچنین، شاعر به رفتارهای متناقض معشوق اشاره می‌کند و می‌پرسد چرا از او، که بی‌دل و گمراه است، رنجیده است. در نهایت، شاعر به حدیثی از محتشم اشاره می‌کند که بر خاطر معشوق سنگینی کرده و با تأویل بد، باعث رنجش شده است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عاطفی و عاشقانه پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۶۱

به بازی آفتاب را چه گفتم ماه رنجیدی
دلیرم کردی اول در سخن آنگاه رنجیدی

ز من در باب آن زلف و زنخدان خواستی حرفی
چو من از ریسمانت رفتم اندر چاه رنجیدی

به تیغت نیم به سمل گشته بود ای ماه مرغ دل
چو از تقصیر خویشت ساختم آگاه رنجیدی

به کشتن سر بلندم دیر می‌کردی چه گفتم من
که بر قدم لباس شوق شد کوتاه رنجیدی

دهانت را چه گفتم هیچ بر من خرده نگرفتی
ولی این حرف چون افتاد در افواه رنجیدی

ز ره صد ره برون شد غیر و طبعت زو نشد رنجه
چرا زین بی دل گمره به یک بی‌راه رنجیدی

حدیث محتشم بر خاطرت ماند گران اول
چو بد تاویل کرد آن حرف را بدخواه رنجیدی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.