هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و معنوی است که به موضوعاتی مانند عشق الهی، جست‌و‌جوی معنوی، و بازگشت به اصل و حقیقت وجود اشاره دارد. شاعر از زبان عاشقانه و نمادین استفاده می‌کند تا مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی را بیان کند. در این شعر، عشق به عنوان نیرویی توصیف می‌شود که جهان را نو می‌کند و انسان را به سوی حقیقت هدایت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. درک این مفاهیم نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد، بنابراین مناسب برای سنین بالاتر است.

غزل شمارهٔ ۱۰۰

بیا ای جانِ نو داده جهان را
ببِرَ از کار، عقلِ کاردان را

چو تیرمْ تا نَپَرِانی نَپَرَّم
بیا بارِ دِگَر پُر کُن کَمان را

زِ عشقَت باز طَشْت از بام افتاد
فِرِست از بامْ باز آن نَردِبان را

مرا گویند بامَش از چه سوی است؟
از آن سویی که آوردند جان را

از آن سویی که هر شب جانْ رَوان است
به وقتِ صبحْ بازآرَد رَوان را

از آن سو که بهار آید زمین را
چراغِ نو دهد صُبحْ آسمان را

از آن سو که عَصایی اژدها شُد
به دوزخ بُرد او فرعونیان را

از آن سو که تو را این جُست و جو خاست
نشانْ خود اوست، می‌جویَد نشان را

تو آن مَردی که او بر خَر نِشَسته‌ست
هَمی‌پُرسد زِ خَر این را و آن را

خَمُش کُن کو نمی‌خواهد زِ غَیرت
که در دریا دَرآرَد هَمگِنان را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.