هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعاتی مانند قناعت، دوری از حرص و طمع، اهمیت دین بر دنیا، رستگاری، پرهیز از بداندیشان، و ارزشهای اخلاقی می‌پردازد. همچنین، به نکاتی دربارهٔ رفتار با دیگران، تواضع، و اهمیت باطن بر ظاهر اشاره دارد. در پایان، از شخصی به نام سید فرزانه فضل‌الله تمجید شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و انتقادی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۷ - دعوت به زهد و ستایش سید فضل‌الله

هر که را ملک قناعت شد مسلم بر زمین
ز آسمان بر دولت او آفرین باد آفرین

عز دین از جاه دنیا کس نجست اندر جهان
جاه دنیا را چکارست ای پسر با عز دین

رستگاری هر دو عالم در کم آزاری بود
از بد اندیشان بترس و با کم‌آزاران نشین

مر ترا گفتند دست از مردمان کوتاه کن
تو چرا چون ابلهان کوتاه کردی آستین

نامهٔ کوته نکو باشد به هنگام حساب
جامهٔ کوته چه خواهی کرد ای کوتاه بین

ای برآورده سر کبر از گریبان نفاق
نه به رعناییت یار و نه به قرایی قرین

سبلت خود پست کردی دولت مستیت از آن
پستی و هستی بد آید هستی و پستی گزین

تو به خرسندی بدل کن حرص را گر مردمی
کاولین نعم‌البدل شد آخرین بش‌القرین

هیچ بیرونت نیست کار این جهان از نیک و بد
رحمت فردوس از آنست و عذاب گور ازین

یک زمان ز آب شریعت آتش شهوت بکش
پس عوض بستان تو دیوی را هزاران حور عین

دل چو مردان سرد کن زین خاکدان بی‌وفا
آن گهٔ بستان کلید قصر فردوس برین

ظاهری زیبا و نازیبا مر او را باطنی
از درون چون سر که باشد وز برون چون انگبین

شاه را گویی که مال این و آن غارت مبر
پس ز شاه افزون طمع داری به مال آن و این

روی چون طابون و اندر زیر آن طابون طمع
آنت کاری با تهور اینت کاری سهمگین

از چنین بیشه چه جویی نزد هر کس آبروی
به بود زین آبرو ای خواجه آب پارگین

وقت دادن موش تر باشی چو بستانی چرا
در نیابد گرد شبدیز ترا شیر عرین

خود سزای سبلت تو دولت شه کرد و بس
شاه را دولت چنان باشد ترا سبلت چنین

تو چرا از طیلسان چندین ترفع می‌کنی
طیلسانست آنکه داری یا پر روح‌الامین

نیک بختیت آرزو باشد فضول از سر بنه
رو بر سید شو و از خوان او نان ریزه چین

سید فرزانه فضل‌الله بی‌مثل آنکه هست
آفتاب خاندان طیبین و طاهرین

آنکه اندر حق او یک رنگ بینم در جهان
خواه گویی تاج باش و خواه گویی پوستین

آنکه ناید گر به دست آیدش بر پا شد همه
گنج باد آورد ز استظهار میرالمومنین
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۶ - در نعت رسول اکرم (ص)
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۸ - از زبان منجم ماوراء النهر که تقویم آورده بود گفته‌است
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.