۳۸۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۲

سُلیمانا بیار انگشتری را
مُطیع و بَنده کُن دیو و پَری را

بَرآر آوازِ رُدُّوها عَلَیَّ
مُنَوَّر کُن سَرایِ شش دَری را

بَرآوردن زِ مَغربْ آفتابی
مُسَلَّم شُد ضَمیرِ آن سَری را

بدین سان مِهْتَری یابد هر آن کَس
که بَهر حَق گُذارد مِهْتَری را

بِنِهْ بَر خوان جِفانٍ کَاَلْجَوابی
مُکَرَّم کُن نیازِ مُشتری را

به کاسی کاسهٔ سَر را طَرَب دِهْ
تو کُن مَخمورْ چَشمِ عَبْهَری را

زِ صورت‌هایِ غَیبی پَرده بَردار
کَسادی دِهْ نُقوشِ آزَری را

زِ چاه و آبِ چَه رَنجور گشتیم
رَوان کُن چَشمه‌هایِ کوثری را

دِلا در بَزمِ شاهَنْشاه دَر رو
پَذیرا شو شرابِ اَحْمَری را

زّر و زن را به جان مَپْرَست زیرا
بَرین دو دوخت یَزدان کافَری را

جَهادِ نَفْس کُن، زیرا که اِجْری
برایِ این دَهَد شَهْ لشکری را

دلِ سیمین بّری کَزْ عشقِ رویَش
زِ حیرت گُم کُند زَر هم زَری را

بِدان دریادلی کَزْ جوش و نوشش
به دست آوَرْد گوهرْ گوهری را

که باقیّ غَزَل را تو بگویی
به رَشک آری تو سِحْرِ سامِری را

خَمُش کردم که پایَم گِل فرو رفت
تو بُگْشا پَرّ نُطقِ جعفری را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.