هوش مصنوعی: این شعر سنایی با زبانی طنزآمیز و کنایه‌آمیز به بیان حقایقی درباره‌ی ترس، ایمنی، و نگرش‌های اجتماعی می‌پردازد. شاعر با استفاده از مثال‌هایی مانند جغد، مرغ فرخ، و مهره‌های شطرنج، نشان می‌دهد که ترس و امنیت نسبی هستند و به شرایط و جایگاه افراد بستگی دارند. همچنین، او به انتقاد از برخی رفتارهای اجتماعی و سطحی‌نگری‌ها می‌پردازد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم کنایه‌آمیز و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، درک کامل طنز و انتقادهای اجتماعی موجود در شعر نیاز به تجربه‌ی بیشتری از زندگی دارد.

شمارهٔ ۴۱

گفتی که بترسد ز همه خلق سنایی
پاسخ شنو ار چند نه‌ای در خور پاسخ

جغد ار که بترسد بنترسد ز پی جنس
آن مرغ که دارند شهانش همه فرخ

آن مست ز مستی بنترسد نه ز مردی
ور نه بخرد نیزهٔ خطی شمرد لخ

در بند بود رخ همه از اسب و پیاده
هر چند همه نطع بود جایگه رخ

نز روی عزیزیست که چون مرکب شاهان
رایض نکند بر سر خر کره همی مخ

گویی که نترسم ز همه دیوان آری
از میخ چه ترسد که مر او را نبود مخ

بیدار نه‌ای فارغی از بانگ تکاتک
بیمار نه‌ای فارغی از بند اخ و اخ

ایمن بود از چشم بد آن را که ز زشتی
در چشم کسان چون رخ شطرنج بود رخ

زان ایمنی از دیدن هر کس که بگویند
اندر مثل عامه که کخ را نبرد کخ
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲ - در رثای امیر معزی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.