هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از عشق، رازداری و وفاداری سخن میگوید. او تأکید میکند که تنها افراد صادق میتوانند مکر و بهانههای او را درک کنند و عشق را به عنوان دامی توصیف میکند که باید از آن مراقبت کرد. شاعر همچنین از رستم و زال یاد میکند و اشارهای به تبریز و اقبال دل دارد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اشارات تاریخی و ادبی مانند رستم و زال نیاز به دانش پیشزمینهای دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب میشود.
غزل شمارهٔ ۱۲۱
چون خانه رَوی زِ خانهٔ ما
با آتش و با زَبانهٔ ما
با رُستَمِ زال تا نگویی
از رَخْش و زِ تازیانهٔ ما
زیرا جُزِ صادقان ندانند
مَکْر و دَغَل و بَهانهٔ ما
اَنْدَر دلِ هیچ کَس نگُنجیم
چون در سَرِ اوست شانهٔ ما
هر جا پَر تیرِ او بِبینی
آن جاست یَقینْ نشانهٔ ما
از عشق بگو که عشقْ دامست
زِنْهار مَگو زِ دانهٔ ما
با خاطِرِ خویش تا نگویی
ای مَحْرمِ دلْ فَسانهٔ ما
گَر تو به چُنینهیی بگویی
وَاللَّهْ که تویی چُنانهٔ ما
اَنْدَر تبریز بُد فُلانی
اِقْبال دلِ فلانهٔ ما
با آتش و با زَبانهٔ ما
با رُستَمِ زال تا نگویی
از رَخْش و زِ تازیانهٔ ما
زیرا جُزِ صادقان ندانند
مَکْر و دَغَل و بَهانهٔ ما
اَنْدَر دلِ هیچ کَس نگُنجیم
چون در سَرِ اوست شانهٔ ما
هر جا پَر تیرِ او بِبینی
آن جاست یَقینْ نشانهٔ ما
از عشق بگو که عشقْ دامست
زِنْهار مَگو زِ دانهٔ ما
با خاطِرِ خویش تا نگویی
ای مَحْرمِ دلْ فَسانهٔ ما
گَر تو به چُنینهیی بگویی
وَاللَّهْ که تویی چُنانهٔ ما
اَنْدَر تبریز بُد فُلانی
اِقْبال دلِ فلانهٔ ما
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.