هوش مصنوعی:
این شعر از ناصرخسرو به انتقاد از زمانه و نابرابریهای اجتماعی میپردازد. شاعر از ستمگری روزگار، ارزش ندادن به فضیلتهای انسانی، و تأکید بر مال و ثروت به جای اخلاق و دانش شکایت میکند. او همچنین به وضعیت شاعران و بیارزش شدن هنر و حکمت در دوران خود اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم انتقادی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین استفاده از استعارهها و واژگان قدیمی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۳۶
ای علایی ببین و نیک ببین
که زمانه ستمگریست عظیم
گه ز چوبی کند دمنده شنکج
گه ز گوسالهای خدای کریم
هر کرا فضل نیست نیم پشیز
به شتر وار ساو دارد و سیم
وانکه چون تیغ جان ربای از فضل
موی را چون قلم کند به دو نیم
به خدای ار خرانش بگذارند
بی دو دانگ سیه بر آخور تیم
اینهمه قصه و حکایت چیست
وینهمه عشوه و تغلب و بیم
به بهشت خدای نگذارند
بی زر و سیم طاعتی ز رحیم
شاعرانی که پیش ازین بودند
همه والا بدند و راد و حکیم
باز در روزگار دولت ما
همه مابون شدند و دون و لیم
به دو شعر رکیک ناموزون
که بخوانند ز گفتهای قدیم
کون فراخی حکیم و خواجه شود
چکند رنج بردن تعلیم
لاجرم حرمتی پدید آید
شاعران را به گرد هفت اقلیم
که به پنجاه مدحشان ممدوح
ندهد در دو سال نانی نیم
که زمانه ستمگریست عظیم
گه ز چوبی کند دمنده شنکج
گه ز گوسالهای خدای کریم
هر کرا فضل نیست نیم پشیز
به شتر وار ساو دارد و سیم
وانکه چون تیغ جان ربای از فضل
موی را چون قلم کند به دو نیم
به خدای ار خرانش بگذارند
بی دو دانگ سیه بر آخور تیم
اینهمه قصه و حکایت چیست
وینهمه عشوه و تغلب و بیم
به بهشت خدای نگذارند
بی زر و سیم طاعتی ز رحیم
شاعرانی که پیش ازین بودند
همه والا بدند و راد و حکیم
باز در روزگار دولت ما
همه مابون شدند و دون و لیم
به دو شعر رکیک ناموزون
که بخوانند ز گفتهای قدیم
کون فراخی حکیم و خواجه شود
چکند رنج بردن تعلیم
لاجرم حرمتی پدید آید
شاعران را به گرد هفت اقلیم
که به پنجاه مدحشان ممدوح
ندهد در دو سال نانی نیم
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.